۱۳۹۲ آبان ۱۴, سه‌شنبه

نامه شادی صدر، پاسخ امیر انتظام و کلام عیسی مسیح












وقتی محکوم  متوجه شد که صادر کننده حکم در بیمارستان بستری است و حال عمومی ....

افرادی که سالهای ابتدای وقوع انقلاب اسلامی را به یاد می آورند، به احتمال فراوان با نام مهندس عباس امیر انتظام آشنا هستند. او که در زمان دولت موقت مهندس مهدی بازرگان در سال 1979 میلادی (1357 و 1358 خورشیدی) معاون نخست وزیر و سخنگوی اولین دولت پس از انقلاب اسلامی بود، چیزی نپائید که به اتهام جاسوسی برای بیگانگان توسط دادگاههای انقلاب اسلامی دستگیر و به حبس ابد محکوم شد.



او تا سال 1377 در زندانهای تهران زندانی بود. بعد برای ادامه معالجات پزشکی خود به طور موقت آزاد شد. طولی نکشید که به دلیل اظهاراتش دوباره به زندان برگشت و تا از آن پس به طور متناوب در داخل و بیرون زندان به سر برده است. در مجموع او در سی و چهار سال گذشته حدود بیست و پنج سال را در زندان بود و از این جهت قدیمی ترین زندانی سیاسی جمهوری اسلامی محسوب می شود. او در حال حاضر خارج زندان می باشد ولی حکم حبس ابد برای وی  هنوز لغو نشده است. بنابراین ممکن است هرلحظه دوباره به زندان برگردانده شود.

چند روز قبل، در اوایل آبان ماه، وقتی این مرد 81 ساله  برای ادامه معالجات پزشکی خود به بیمارستانی در تهران مراجعه نمود، متوجه شد که "محمدی گیلانی" 85 ساله  نیز در همان بیمارستان در بخش مراقبتهای ویژه بستری است. محمدی گیلانی  همان آخوندی است   که به عنوان حاکم شرع  دادگاه انقلاب اسلامی زندان اوین  در سی و سه سال قبل امیر انتظام  را ابتدا به اعدام و بعد با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم کرد.

همان موقع بسیاری معتقد بودند که امیر انتظام بی گناه بود و فقط برای انجام تسویه حسابهای سیاسی با مهدی بازرگان، تندروهای وقت یعنی حزب رهبران حزب جمهوری اسلامی (بهشتی- رفسنجانی – خامنه ای) وی را قربانی نمودند. بنابراین قاضی شرع اسلامی ناعادلانه و با اهداف سیاسی علیه او رای داد.

البته امیر انتظام تنها قربانی "محمدی گیلانی" نبود. او مسئول اعدام بسیاری از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی در دهه شصت شمسی می باشد. معروف است که این حاکم شرع سنگدل که به آسانی حکم اعدام هزاران نفر راصادر نمود، حتی از فرزند خود نیز نگذشت و او را نیز اعدام کرد. گرچه این موضوع هنوز به اثبات نرسیده که آیا او فرزند خودش را هم به اعدام محکوم نموده یا نه.

وقتی امیر انتظام متوجه شد که این شخص در بیمارستان بستری است و حال عمومی خوبی ندارد، تصمیم گرفت که به عیادت او برود و این کار را کرد. اما انتشار خبر این عیادت در رسانه ها، واکنشهای موافق و مخالفی از سوی هموطنان داخل و خارج کشور در پی داشت. امیر انتظام در توجیه کارش گفت:

«انتقام جویی نه تنها در تضاد با منافع ملی است که دوباره جامعه را از پویش و رشد و تکاپو باز می دارد و به دور باطل خشونت انتقام می انجامد. جامعه امروز ایران بیش از هر چیز تشنه اخلاق بخشایشگرانه است و ارتقای اخلاق در گرو بخشودن خشونت ورزان اما از یاد نبردن جنایات آنان است.»

مخالفت شادی صدر

یکی از مخالفان آن عمل و این گفته ها "شادی صدر" حقوقدان ناراضی و فعال سیاسی و اجتماعی مقیم خارج از کشور بود. او طی نامه ای به امیر انتظام نوشت:

«شما با همین دو جمله، دو گانه ای ساخته اید که حداقل در تجارب کشورهای دیگری که با سئوال چگونگی رو به رو شدن با گذشته ای خونبار مواجه بوده اند ما به ازای بیرونی ندارد و در عین حال، یک گزینه واقعی و نزدیک تر به وجدان انسانی را، عامدانه یا ناعامدانه، حذف کرده اید و آن، گزینه "عدالت" است. به عبارت دیگر شما دارید به مخاطبانتان که به واسطه سالهای طولانی زندان در جمهوری اسلامی، به شما به دیده احترام و حقانیت می نگرند می گویید: "هر نوع درخواستی برای اجرای عدالت، مساوی انتقام جویی است و چون انتقام جویی، تکرار چرخه خشونت است، برای مواجهه با خشونتهای گذشته، جنایتکاران را ببخشیم اما جنایتهای آنها را فراموش نکنیم."»

این فعال شناخته شده حقوق زنان در پایان نامه اش نوشت: «آقای امیرانتظام، زخمهای جامعه ایران، باید یک بار کاملا باز شوند و به درستی و آن طور که درخور است، ضدعفونی شده و دوباره بسته شوند. وگرنه، اگر راه شما، که مستلزم بسته ماندن زخمهای چرکین است را پیش بگیریم، این زخمها، جایی دیگر، وقتی اصلا منتظر نیستیم، سرباز می کنند و خشونتی که همه مان از آن هراس داریم، دوباره تکرار خواهد شد. تا زمانی که حقیقت های مختلف در جامعه ایران، مانند خطوط موازی، در کنار هم زندگی می کنند اما به هم نزدیک نمی شوند، نمی تواند از جامعه ای یکپارچه که از زخمهای گذشته خود رهایی یافته سخن گفت.»

پاسخ امیر انتظام

عباس امیر انتظام به این انتقاد خانم صدر جواب جالب و در خور توجهی داد که آموزه های خوبی در آن وجود دارد. او در پاسخ مورخ 6 آبان ماه 1392 خود نوشت:

 «درد را فقط دردآشنا می‌تواند با تمام وجودش حس کند ولی کمتر کسی را می‌توان یافت که به اندازه من دردآشنا باشد! اما چارۀ کار آیا دامن زدن به کینه‌توزی‌ها و انتقام‌جویی‌های قبیله‌ای و نسل‌کشی است یا بخشیدن خطاکاران در جهت ایجاد امنیت برای نسل‌های بعدی؟ اینجانب گزینه دوم را منطقی یافته‌ام حال چه به غلط و یا به درست. گذر زمان درست یا غلط بودن این انتخاب را نشان خواهد داد زیرا عدالت‌خانۀ تاریخ هرگز از قضاوت بازنمی‌ایستد!»

مهندس امیر انتظام جوابیه خود را چنین پایان می دهد: « اما در این دیدار حکمتی بود و آن تمرین بخشش و گذشت از خطاها بدون آنکه این خطاها را فراموش کنیم. اینجانب به نمایندگی از سوی هیچ گروه یا فرد دیگری به این دیدار نرفته‌ام. فکر می‌کنم پس از گذشت بیش از هشت دهه از عمر پرفرازونشیبم این حق کوچک را داشته باشم که بتوانم در مواردی که نتایج آن قطعاً به نفع جامعه و در راستای اهداف بزرگ‌تری که سالها در ذهن پرورانده‌‌ام تصمیم بگیرم. امیدوارم تا پایان راه خداوند همچون گذشته یارویاورم باشد تا تصمیماتی سازنده و اثرگذار بر نسل‌های بعدی گرفته شود. در این مرحله آفریدگار را سپاس می‌گویم که یاری‌ام نمود که بین دو گفتۀ: "چشم در برابر چشم" یا "اگر سیلی خوردی سیلی نزن بلکه طرف دیگر صورتت را برگردان" یکی را انتخاب کنم. باز هم گفتۀ دوم را مطلوب یافتم.»

کلام عیسی مسیح

دو جمله آخر امیر انتظام آشکارا به آیاتی از کتب عهد قدیم و عهد جدید مسیحیان اشاره  دارند. در کتاب خروج دومین کتاب عهد قدیم می خوانیم که موسی از سوی خداوند قوانین مربوط به مجازات مجرمین را چنین اعلام کرد: (آیات 23 تا 25 از فصل 21 کتاب خروج)

«... جان به عوض جان، چشم به عوض چشم،دندان به عوض دندان، دست به عوض دست، پا به عوض پا، داغ به عوض داغ، زخم به عوض زخم و ضرب به عوض ضرب.»

برای سالیان دراز مردمان بر این باور بودند که این اعمال یا همان قصاص خواست خداوند و لازمه اجرای عدالت است. اما وقتی عیسی مسیح به میان مردمان آمد اعلام کرد که انتقام و قصاص اراده خداوند نیست و این احکام برای جلوگیری از بالاتر بودن مجازات از جرم و متناسب بودن با آن وضع شده، نه اینکه اراده خداوند اجرای آن می باشد.

او در آن زمان عامل بسیار مهمی به نام بخشش را خواست خداوند برای اجرای عدالت و ایجاد آرامش درونی زخم خوردگان شمرد. دراولین کتاب عهد جدید می خوانیم که عیسی گفت: (آیات 38 تا 40 از فصل 5 انجیل متی)

«گفته شده که اگر شخصی چشم کسی را کور کند، باید چشم او را نیز کور کرد و اگر دندان کسی را بشکند، باید دندانش را شکست. اما من می گویم که اگر کسی به تو زور بگوید، با او مقاومت نکن. حتی اگر به گونه راست تو سیلی بزند، گونه دیگرت را نیز پیش ببر تا به آن سیلی بزند. اگر کسی تو را به دادگاه بکشاند تا پیراهنت را بگیرد، عبای خود را نیز به او ببخش.»

او با این سخنان فصل نوئی را در زندگی بشریت گشود که از آن به عنوان عهد جدید خداوند یاد می شود. عهد قدیم خداوند با انسان بر اساس شریعت و اعمال انسان نسبت به قوانین  بود و در عمل ختنه اولاد ذکور نمود عینی می یافت. ولی عهد جدید مبتنی بر محبت و فیض خدای زنده استوار است که در فدیه کردن خون فرزند خدا برای بخشش گناهان بشر متجلی گردیده است.

نکته جالب توجه اینجا ست که در ایران امروز حتی غیر مسیحیان از جمله  مسلمانان آزاده وصادق که بخش مهمی از جامعه را تشکیل می دهند بدون ذکر منبع به این اصول اعلام شده و گفته های عیسی مسیح ایمان دارند و آنها را راه درست زندگی شخصی و اجتماعی می دانند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر